کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س

کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س


کلاس یکشنبه

گزارشی از سوره ی مبارکه مزمل

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ب.ظ

صفیه بلالی

" یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ"

آیه ی اول خبر می دهد از حالتی از پیامبر به نام مزّمّل که "زمل" به معنای بار و مسؤلیت است ومزّمّل به پیچیده شدن با بار و مسؤلیت را گویند. (تحمل + تلفف) دغدغه و نگرانی از آثار و نتایج، در خود فرو رفتن بر اثرغم و نداشتن آرامش.

این کلمه قدرمطلق است و می تواند منفی باشد یا مثبت؛ حالت منفی زمانی است که تحرک را کم کند و حالت مثبت زمانی است که باعث ایجاد حرکت در فرد شود. از آنجایی که در این سوره مزّمّل خطاب به پیامبر(ص) است حالت مثبت دارد. حالت مزّمّل بودن پیامبر (ص) ناشی از بار مسؤلیتِ هدایت است. از هدایت مردم به حالت مزّمّل افتاده است و مشابه این کلمه باخع است که در سوره ی کهف آمده است یعنی پیامبر از شدت نگرانی و دغدغه برای هدایت مردم به حالت مزّمّل در آمده است و خواب ندارد تا مردم را هدایت کند یا به نوعی همان طبیب دوار بودن پیامبر را یادآور می شود.

تعبیر دیگر از مزّمّل این است که پیامبر وارد جامعه شده و شروع به تبلیغ دین کرده و در مقابل جامعه نیز باید اطاعت کند و حال اگر این اطاعت نباشد اتفاقی که رخ می دهد افزایش نگرانی است و همچنین این برخورد آدم ها باعث می شود که پیامبر از کارکرد اصلی خود دور بماند که همان معنای درهم پیچیده شدن را می رساند، در واقع عنصری که باید موجب شکوفایی و حیات بود مزّمّل می شود. این دورماندن و این گوشه نشینی پیامبر برای جامعه بد است وگرنه پیامبر همچنان برای هدایت مردم تلاش می کند.

در ادامه ی سوره دستور به قیام در شب است. در آیه "الّا قلیلا" دو معنا دریافت می شود یکی این که معنا بشود "حتی شده کمی از شب را بپاخیز" یا معنا شود که "تمام شب را بپاخیز و فقط اندکی بخواب"

المیزان:

گفته‏اند: معمول" قم" در تقدیر است، و کلمه" لیل" به خاطر ظرفیت منصوب شده، و تقدیر کلام" قم الى الصلاة فى اللیل" است، و جمله" الا قلیلا" استثنا از کلمه" لیل" است.

و از ظاهر سیاق بر مى‏آید که جمله" نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ"، بدل باشد از جمله" اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا"، که متعلق تکلیف" قم" است، و دو ضمیر" منه" و" علیه" به کلمه" نصف"، و ضمیر در" نصفه" به کلمه" لیل" بر مى‏گردد، و معناى آیه این است که نیمى از شب را بپا خیز، و یا کمى از نصف کم کن، و یا اندکى بر نصف بیفزا، و این تردید بین سه امر تردید تخییر است، مى‏خواهد بفرماید: مخیرى بین اینکه درست نیمى از شب را زنده بدارى، و یا کمى کمتر از نصف، و یا کمى بیشتر از آن را.

بعضى از مفسرین گفته‏اند: کلمه" نصفه" بدل از مستثنى، یعنى کلمه" قلیلا" است، و اگر اینطور باشد، معنا چنین مى‏شود: شب را بپا خیز الا نصف آن را، و یا از نصف کمى کمتر کن، یعنى بیشتر از نصف را بپا خیز، و یا کمى زیادتر کن، یعنى کمتر از نصف بپا خیز. و در این صورت بر عکس وجه قبلى جمله بدل، ابهام را از مستثنى به مطابقه و از مستثنى منه به التزام بر مى‏دارد. و این دو وجه هر چند در نتیجه یکى هستند، و لیکن وجه قبلى زودتر به ذهن مى‏رسد، چون احتیاج به رفع ابهام کردن به وسیله بدل از متعلق حکم، سابقه بیشترى دارد، تا احتیاج به رفع ابهام از توابع و ملحقات آن. پس بدل بودن جمله" نصفه ..." از کلمه" لیل" که لازمه آن رفع ابهام از متعلق تکلیف است به دلالت مطابقى زودتر به ذهن مى‏رسد، از اینکه بدل باشد از کلمه" قلیلا".

" وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا" در این آیه دستور به ترتیل قرآن داده می شود. اما بهتر است در اینجا تفاوت بین ترتیل و تلاوت و قرائت قرآن گفته شود:

قرائت: فهمیدن و ضبط معانی مکتوب با چشم است. در این حالت فرد با مشاهده ی کلمات و جملات، به معانی آن ها توجه نموده، خود را در فضا و صحنه ی رخدادهای بیان شده آن قرار داده و حقایق را با تمام وجود به صورت مرحله به مرحله دریافت می کند. به علم نزدیک است. دید جزئی می دهد.

تلاوت: فردچیزی را در روبروی خود قرار داده و از آن تبعیت کند. یعنی فرد مفاهیم و پیام های قرآن را در پیش روی خود قرار داده و از آن تبعیت کند. مقام تلاوت کاملا کاربردی و در مقام عمل و پس از علم(قرائت) تحقق می یابد. به نوعی کل نگری است.

ترتیل: تلاوت قرآن به نحوی که حروف پشت سر هم، روشن و جدای از هم به گوش شنونده برسد. جامع بین قرائت و تلاوت است و در واقع مطالعه ی ساختاری قرآن و تعیین جایگاه افراد در جامعه و مدیریت جامعه بر اساس قرآن را تلاوت گویند.

بر اساس آنچه گفته شد دستور به ترتیل قرآن در واقع دستور به ساختاربندی جامعه است. کسی قدرت این کار را دارد که بیشترین شناخت را از ساختار دارد.

قیام لیل و ترتیل برای آن است که " إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا" . یعنی برای القای قول ثقیل باید فرد قم الیل و ترتیل داشته باشد. هرچه میزان قم الیل و ترتیل بیش تر باشد القای قول ثقیل هم بیش تر خواهد بود از طرفی کسی بیش ترین شب زنده داری و ترتیل را دارد که مزّمّل تر است چراکه فهم بیش تری از قول ثقیل بودن قرآن دارد. باتوجه به این آیات، آدم ها قول ثقیل بودن قرآن را درک نمی کنند چون اگر کسی این را درک کند پیر می شود" یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً".

" إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلًا إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلًا" این آیه دلیل انتخاب شب برای نماز خواندن را بیان می کند و ان این است که در"لیل" صفای نفس بیش تر و مشغله کم است و در "نهار" مشغله وجود دارد، پس شب در واقع به دلیل مشغله های کمتر، موقعیتی برای تمرین اخلاص و توحید است.

المیزان:

 در کلمه ی ناشئة" دو احتمال هست: یکى اینکه مانند کلمه" عافیت" و" عاقبت" مصدر، و به معناى نشئه و حدوث و تکون باشد. و دوم اینکه اسم فاعل از ماده نشئه باشد، که به موصوف خود اضافه شده، هر کدام که باشد مراد از آن، شب است، و اگر حادثه را بر شب اطلاق کرده، نظیر اطلاق آن بر اجزاى خلقت است.

معناى" وطء زمین" قدم نهادن بر آنست و اینکه فرمود" حادثه شب شدیدترین قدم نهادن است" کنایه است از اینکه این عمل از هر عمل دیگر در صفاى نفس، انسان را ثابت‏قدم‏تر مى‏سازد، و بهتر از هر چیز نفس آدمى را از اینکه به وسیله شواغل روز، دچار کدورت شود حفظ مى‏کند.

کلمه" سبح" به معناى دویدن و تند راه رفتن در آب است، و" سبح طویل" در روز کنایه از غور در مهمات زندگى و انواع زدوبندها در برآوردن حوائج زندگى است.

در ادامه ی سوره، وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا آمده است و تبتّل به معنای جدا شدن و انقطاع از غیر است؛ با توجه به این نکته می فهمیم که انسان باید برای رسیدن به این انقطاع از غیر و توجه به خداوند در طول روز که مشغله ها زیاد است، در شب تمرین کند این ارتباط و پیوستگی با خدا را. ارتباط این با مزّمّل بودن این است که به میزانی که فرد دغدغه اش بیش تر باشد برای تبتّل، استفاده از شب هم بیش تر است.

" رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا" این که در این آیه از خداوند با عبارت رب مشرق و مغرب نامبرده شده به علت تناسب آن با نهار و لیل است. تا مشرق و مغرب نباشد نهار و لیل هم وجود نداشت.  در آیه ی قبل دستور به ذکر اسم رب بود و اسم رب، رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ است و مسمی به آن هم می شود لیل و نهار. در قسمت بعدی آیه ی قبل سخن از تبتّل بود که توحید و اخلاص را نشان می داد و در این آیه از عبارتِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ استفاده می شود. یعنی نهایت آن اینست که فرد به توحید برسد. " فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا"- یعنى خدا را در همه امورت وکیل بگیر، و وکیل گرفتن به این معناست که انسان غیر خودش را در جاى خود بنشاند، به طورى که اراده او به جاى اراده آدمى کار کند، و عمل او هم عمل خود آدمى باشد. و این وکیل گرفتنی خدا از طرفی باعث کاهش دغدغه و مزّمّل بودن فرد می شود و از سوی دیگرتجلیِ تبتل را در اتخاذ وکیل می بینیم و به میزانی که خداوند را وکیل بگیری القاء قول ثقیل افزایش می یابد. انسان این سوره در معرض القائات مختلف در نهار از سوی شیطان، رسانه، محیط کار و... است ولی به میزانی که تبتل وی از این القائات بیشتر شود و وکیل گرفتن خداوند در امورش افزایش یابد میزان القای قول ثقیل برایش بیش تر می شود. دغدغه ی انسان باید بشود تبتل بیشتر و توجه بیش تر به خداوند و تمرین این تبتل در شب است.

" وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا" این آیه و ما بعد آن عطف است بر مدخول" فاء"، در جمله" فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا". صبر زائیده ی تبتل است و مایقولون محتوای آن خلاف لا اله الا هو و ابرازات غیر توحیدی است و پیامبر این ابرازات را رصد کرده از سوق این افراد به جهنم مزّمّل می شود. از طرفی در کلمه ی صبر مداومت وجود دارد و بنابراین پیامبر با وجود این که این ابرازات را می بیند این انسان ها را رها نکرده برای هدایتشان نماز شب می خواند. هجر معنایش ترک شئ با وجود ارتباط  است پس باز هم می بینیم که مزّمّل بودن پیامبر باعث می شود که این قطع ارتباط همراه با وصل است. جمیل بودنِ هجر نیز این است که امید به بازگشت این افراد وجود دارد چراکه در معنای جمیل صبر و تناسب و اعتدال وجود دارد و علت تمام این ها به خاطر غفور و رحیم بودن خداوند است که در آیه ی آخر آمده است.

به این ترتیب آیات فوق نسخه جامع و کاملى به پیامبر اسلام (ص) و تمام کسانى که در خط او گام بر مى‏دارند مى‏دهد که از عبادات شبانه و نیایش پروردگار در سحرگاهان، مدد بگیرند، و سپس این نهال را با آب یاد خدا و اخلاص و توکل و صبر و هجران جمیل، آبیارى کنند.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۶
طبیب دوار1

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی