کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س

کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س


کلاس یکشنبه

از قله ی قاف قرآن مجید، مجدش را می توان دید...

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ

سمانه آقاعلیخانی

غرض سوره مبارکه "ق" بر روی سیستمی از جنس"تعجب"  استوار است. سیستمی که انگار، یا خراب است و یا اینکه فعلا خاموش است و فقط نیاز به روشن شدن دارد (بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ)

یکی از مشکلات اساسی زندگی بشری نیز اشتباه بنا نهادن همین سیستم است ، اینگونه که به جای آنکه "مجد" پرودگار این عالم ما را مات و مبهوت خودش کند، درمانده ی چیزهای واهی این دنیای امروز و متعجب اسباب، تکنولوژی آن شده ایم و حب آن سخت ما را مشغول خود کرده است ، که نتیجه اش شده است حالتی "مریج"گونه ( سرگردان) که خود هم نمی دانیم ره به کجا داریم. اما اگربتوان حتی از اینگونه تعجب های متعدد و این حالت سرگردان خود به "نگرشی توحیدی" رسید و پرودگار را تنها موثر این عالم دانست ، باز سودی کلان کرده ایم (بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ)

و این سوره حکایت انسان هایی را بازگو می کند که حاضرنیستند اندکی سرشان را بچرخانند و نگاهی به بالا و پایین این جهان بیاندازند و بدانند دنیا به دست کیست و یا اگر می چرخانند به جای اینکه مردمک چشمشان را تنگ و کوچک کنند تا تیز بین تر و نافذ تر (حدید) ببینند ، نگاه کوچک بین شان تقویت می شود و پروردگاری را در این عالم موثر نمی بینند و جای حق را گم می کنند و همه مجد را برای خود قائل می شوند، آنقدر پیش می روند که برای آرامش خود، راه "تکذیب" آن مجد و یا بهتر باشد بگوییم راه "تکذیب حق" را پیش می گیرند( کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ....) .غافل از آنکه روزی "پرده های غفلت" از روی چشم و گوششان کنار می رود و حق برایشان آشکار می شود  و آتشی گریبانشان را می گیرد که نافذ در وجودشان است واز عمق وجود آنها را می سوزاند.( لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ)

و همانطور که علامه فرموده اند، آنچه که در قیامت آشکار می شود ،"ظهور" این حقایق است، نه "حدوث" آنها و فقط پرده های غفلت از روی آدمی کنار زده می شود و در واقع آخرت ، باطن همین دنیاست و "غفلت وقتی است که چیزی موجود باشد و نسبت به آن بی اعتنایی شود وگرنه برای معدوم ، غفلت به کار نمی رود" .

نکته بسیار جالبى را که اینجا می توان دریافت آنست که، کشفنا عنک غطاءک، یعنى این تویى که محجوبى، نه آنجا. مى‏گوید ما از تو، غطاء تو (نه غطاء جنت و نه غطاء آخرت) را برداشتیم. از تو پرده را برداشتیم. بعد می فرماید فبصرک الیوم حدید، امروز چشم تو، تیزبین و ژرف‏نگر است و تا عمق اشیاء را مى‏بیند، در دنیا، قشر بین بوده و عمق را نمى‏دیده است.

و این مطلب بیانگر یکی از ویژگی های روز قیامت است که ،یوم القیامه کشف الغطاء نیست بلکه مکشوف و بی پرده و  بدون هیچ نوع خفاء و ابهام و تاریکى است ‏و فقط آن غطاء و پرده غفلت که در دنیا روى چشم باطن انسان کشیده شده بوده است کنار مى‏رود. و همین پرده ی غفلت است که عاقبت را خراب می کند .

و انکار کفار نسبت به قیامت از جهلشان به مقام پروردگار وبه علم او به جزئیات نیست ، و حتی تجاهل هم نمی‏خواهند بکنند ، بلکه اینان به طور کلی منکر حقند و چون فهمیده‏اند مساله معاد حق است آن را هم انکار می‏کنند ، پس اینان از این جهت منکر حقند که با آن معاند و دشمن‏اند ، نه اینکه جاهل محق باشند ، و از ادراک حق قاصر باشند ، پس ایشان در وصفی مریج بسر می‏برند ، و با وضعی نامنظم و گیج کننده حق را درک می‏کنند ، و در عین حال تکذیب هم می‏کنند ، با اینکه لازمه درک حق و علم به حقانیت هر چیز این است که آن را تصدیق نموده به آن ایمان بیاورند .

و چه زیبا فرمودند علامه حسن زاده آملی : الهی ، راه بسته نیست ، ما دست و پا بسته ایم !

وقتی که پرده ها از صحنه کنار زده شود و  نور به روی صحنه بیفتد، آن وقت است که همه چیز برای انسان روشن می شود، روشن می شود که کدام نقش را بهتر بازی کرده است : کفارعنید…مناع للخیر ...معتد.... مریب را  و یا عبد منیبی را که پیشه اش خشیت و تقوا بوده  (مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ)  و یا ابواب حفیظ (هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ)؟

حال می توان در برابر این حادثه دو رویکرد داشت ، یا اینکه می توان "موتوا قبل ان تموتوا " را اجرا کرد و یا آنکه منتظر پرده برداری واقعه ی قیامت ماند (وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ........... لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِید)

اما چه می شود کرد که آدمی تا زنده است، دست از این دنیا برنمی کشد و رویکرد اول را رها کرده است.

در معانی این واژگان اینگونه می خوانیم که    

أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ.......... مَّنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُّرِیب

“کفار” به معنی بسیار کفرانگر است . ”عنید” ستیزه جویی با حق است. “مناع للخیر” هم یعنی  کسی که در کار خیر سنگ اندازی می کند که در این جا کار خیر همان پیروی از حق است. “معتد” به معنی کسی است که از حد خود پا بیرون گذارد (حد حق و باطل) و “مریب” هم کسی است که هم زیاد شک می کند و هم دیگران را به شک می اندازد، که با توجه به حرف علامه، از سیاق آیات بر می آید که "شک او شکی نیست که به واسطه  آن، نیت آگاه شدن داشته باشد بلکه این شک انداختن او هم نوعی ستیز کردن با حق است" . همانطور که ملاحظه می شود صفات این شخص مثل زنجیر به هم وصل است و چیزی که در همه آنها مشترک است مقابله کردن با حق است و شریک گرفتن برای خدا.

انسان اگر بداند که تمام مجد از آن خداست و اوست که قادر و علیم است دیگر سردرگم چیزی نمی شود و در تمامی لحظات خود را در معرض او قرار می دهد  و خودش را به قدرت و دانایی او می سپارد( سیستم انابه ) و تماما به او رجوع می کند (نگرش توحیدی) و در واقع انابه فراهم کردن بستری است برای ادراک حقایق . و هرکس به اندازه ای که منیب شد، مجد این قول الهی ، این قرآن مجید را می فهمد، هرکس به اندازه ای که منیب شد می تواند در برابر حقارت منکران راه حق ایستادگی کند…و اگر عبد، منیب شد، قول مجید را می فهمد و مجید می شود و فقط کسانی از این قرآن مجید ذکر می گیرند که مجد قول این قرآن برایشان خوف ایجاد کند و به میزانی که سیستم ذکر انسان قوی باشد ، انابه بیشتری دارد (تَبْصِرَةً وَذِکْرَى لِکُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ) و همین شریک گرفتن برای خدا یعنی او را مجید مطلق نپنداشتن ، پس دوباره رجوع نکردن به پروردگار و منیب نبودن...

دو گروه مى‏ توانند از این حکایت، پند و اندرز گیرند، نخست آنها که داراى ذکاوت و عقل و هوشند، و خود مستقلا مى‏توانند مسائل را تحلیل کنند، و دیگر کسانى که در این حد نیستند اما مى‏توانند مستمع خوبى باشند، و با حضور قلب به سخنان دانایان این راه و یا همان منذران سوره گوش فرا دهند و حقایق را از طریق ارشاد و راهنمائى آنها فرا گیرند و مطیع امام  و رهبر خود باشند. (إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرى‏ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ).

ایراد انسان های شکست خورده ی سوره هم همین است . کافران حرف منذر خدا که همان قرآن باشد را گویی به سخره گرفته اند و در مقابل این قول مجید ، فقط حقارت خود را دیدند و نه مجد قول منذر را و این ندیدن، تکذیب را به بار آورده است.

خداوند در این سوره نیز، اگر درد را گفته است ، درمانش را هم بیان کرده است، درمانی برای رهایی از این سیستم اشتباه، برای "کذلک الخروج" شدن از غفلت،  که یکی از درمان های اصلی برای اصلاح سیستم تعجب ، "نظر" به مجد پروردگار  در پدیده های خلقت است، چرا که این نظر، انسان را از "غفلت"  دور می کند. أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ............. وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ

 از دیگر راه های اصلی درمان، تمسک جستن به اهل بیت(ع) است. اهل بیتی که در این سوره طبق روایتی که علامه در این سوره گفته اند همان "سائق(سوق دهنده) و شهید(گواه)" این راه هستند.  که مراد از شهید ، پیامبر اکرم (ص) و سائق، امیرالمومنین (ع) می باشند( وَجَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ)

که آیه می فرماید در محشور شدن در قیامت به همراه هر کس سائق و شهیدی می باشد که اگر فرد در زندگی اش مطیع آنها باشد،  پیامبر(ص)  و امیرالمومنین(ع) همراه او هستند و در غیر این صورت قرینش شیطان است و چه  خوف برانگیز و دردناک است فروختن قرینی اینچنین امن و الهی به قرینی شیطان صفت....

در نهایت ، دیدن مجد قیامت پروردگار برای انسان "صبر" می آورد،و صبر یعنی همان آزادگی، یعنی انجام کار صحیح و صبر تا یوم القیامه ، یعنی شکست نخوردن و تسلیم و راضی نشدن پیامبر (ص) در برابر کافران (فَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۱
طبیب دوار1

نظرات  (۱)

Untuk memauskan jadwal training PSC atau training lainnya, bapak bisa mengirim email mengenai pengejuan training tersebut, jika sudah acc, maka akan kami update pada jadwal tersebut

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی