کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س

کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س


کلاس یکشنبه

گزارش سوره ی مبارکه اعلی

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۴۷ ب.ظ

زهره سعیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

تسبیح چیست؟

بین انسان تا خدا فاصله ایست که با علم برطرف می شود، که این فاصله جهل می باشد. منظور از علم نیزشناخت خداست و شناخت خدا، شناخت اسماء و صفات خداست.

شناخت خداوند از دو راه انجام می شود :حمد و تسبیح

تسبیح به عبارت ساده یعنی منزه دانستن.

موجودات چندین مدل تسبیح انجام میدهند:

1)در ساحت تکوین: تکوین در واقع هست یک موجود است که می شود مخلوق؛ یعنی مخلوق در هست خود تسبیح گوی خالق خویش است. هستِ یک موجود قابلیت تفکیک و مرحله شدن را داردç خلق، تسویه، قدر، هدایت

2)تسبیح در قالب زبان

تکوین مرحله و مراتب دارد. هر مرحله از تکوین یک بعد از نیاز و نقص را نشان می دهد که نشان دهنده یک رافع نیاز و برطرف کننده نقص است. وجود مخلوق یعنی خالقی وجود دارد ، وقتی سیستم هدایتی هست پس هادی نیز وجود دارد، وقتی سیستم تسویه دارد یعنی یک تسویه کننده در عالم هست که در اوج تعادل و کارآیی است و هر مرحله یک مرحله از تسبیح است.

هر چه تفکیک بیشتری کنیم علم، تفصیل بیشتری پیدا می کند.

فجعله غثاءًِ احوی: نشان دهنده محدودیت زمانی یک موجود است(محدودیت زمانی =اجل=فانی)

فانی نشان دهنده صفت باقی خداوند است چرا که صفات در نسبی هستند و اگر انسان فانی بودن را بفهمد حتما یک باقی وجود دارد. وقتی می گوییم "من " قبلش " غیر من " را فهمیدیم .

قرائت همان ارتقاء مرتبه در صیر درونی است و انسان هرچه با قرائت ها جهل را ازبین می برد و به خداوند نزدیک تر می شود رسیدن نیز برایش آسان تر (یسر) می شود. در واقع قرائت برای انسان ایجاد یسر می کند. درجات انسان ها به درجات صیر در تسبیح و صیر در حمد است و صیر در تسبیح و صیر در حمد درجه ی انسان را افزایش می دهد و زمانی که درجه اش به حد خاصی برسد صدای تسبیح یا حمد بقیه موجودات را می شنود.

در هر مرحله ای ماندن مردگی است، پس باید شوق به موت و تغییر نشأه وجود داشته باشد تا صیروریت اتفاق بیافتد. لحظه ای در عالم توقف نیست. انسان الی الابد در حال حرکت است یعنی به محض تولد در یک سیر نامحدود شروع به حرکت می کند فقط می تواند جهت و شدت حرکت را عوض کند. تسبیح حرکت است. اگر در انسان حرکتی ایجاد شد تسبیح گفته است. باید تسبیح امروز با دیروز فرق کند. تسبیح : حرکت از ضعف به سمت قوت(خدا)

عدل یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد؛ اگر درانسان قوای خوب عامل باشد و قوای میل به بدی ها کمرنگ باشد یا حذف شده باشد می شود گفت که فرد تعادل دارد. تقدیر ما در خلقت اولیه تسویه است . اگر تسویه بمانیم الهام کارش را درست انجام می دهد یعنی وقتی انسان به ذهنش مراجعه می کند درست جواب می گیرد. زمانی که انسان اعمالی انجام می دهد که از تز کیه خارج می شود به واسطه آن اعمال از تسویه خارج شده و دیگر بهترین کارایی را ندارد یا در جای خودش نیست و وقتی می خواهد به الهام مراجعه کند دیگرنمی تواند واینجاست که به توهم مراجعه می کند و دچار خطا می شود.

تقدیر: اندازه گیری ،کیفیت مخصوص

انسان می تواند تقدیرها را تغییر دهد. در سوره ی مبارکه قلم خواندیم که تقدیر هر فرد در گرو اعمال اوست" بما کسبت رهینه"؛ پس از بما کسبت هر کس می توان تقدیرش را فهمید.مثلا اینکه فردی سر کلاسی بنشیند یا نه،گوش بدهد یا ندهد همه به خاطر کار هایی که قبلا انجام داده رقم خورده است. در همین سوره متوجه شدیم که "حسن خلق" در تقدیر انسان نقش ویژه ای دارد و به اندازه ای که انسان به این حسن خلق نزدیک شود اعمالش درست تر می شود و تقدیرش بهتر.

در هر "قدّر"  قدر مطلق "فهدی" هست خدا همه جا می خواهد انسان را هدایت کند. نتیجه اینکه بدانیم هر کاری می کنیم در آینده تأ ثیر دارد پس حالا درست عمل کنیم.البته باید توجه داشته باشیم نگاه به گذشته و اعمالمان نباید ما را دچار افسردگی کند.

دو نوع ذکر داریم:ذکر رو به پایین (پایین دست خود را می بیند) همان بخشی از دین که به خاطر داریم و گفتن ذکر زبانی و قلبی خیلی راحت است. ذکر بالا دست که از ساحت رسول یا قرآن دریافت می کنیم. تبعیت از ذکر مراتب دارد. تسبیح وحمد به برکت ذکر اتفاق می افتند.

مهم ترین کارکرد در رشد معنوی تبعیت از ذکر رسول است. تشخیص باید منوط به همخوانی با ذکر رسول باشد. وقتی از ذکر فاصله بگیری عمل و تشخیص متفاوت می شود.(بخل و استغنی)ç جزئی ازاشقی می شود و گرفتار عذابی است که "لا یموت فیها ولا یحیی" است یعنی نه می میرد که راحت شود و نه نجات پیدا می کند.( وظعیت مطلوب)

جهت تبعیت از ذکر در سوره ی مبارکه لیل به خوبی دیده می شود، انسان اگر از ذکر تبعیت کند به سمت اتقی و اگر تبعیت نکند به سمت اشقی می رود.

موحد زندگی کردن سخت است چرا که هر چه تکنولو‍ژی پیشرفت می کند انسان بیشتر در معرض خطر است که اسباب دیگر را عامل بداند؛ و پزشک موحد، ناامیدترین فرد از اسباب است در عین حال از اسباب بیشترین استفاده را می کند.

انفاق نماد از خود گذشتن و تسبیح عملی است.

انسان ها تصوری از نفع و ضرر دارند و در ذیل آن دو قوه خیلی قوی: قوه شهوت(جذب کردن ) و غضب(دفع کردن)

ولایت یعنی انسان در جریانی قرار بگیرد که طبق آن مسیر نفع و ضرر خود را تغییر دهد و فرد اگر ولایتش تغییر کند نگاهش به انفاق متفاوت خواهد شد.انفاق کاری است که باعث جریان می شود.

نفق:تمام شدن تدریجی در حال جریان طبیعی. و الف ممدوده بر امتداد در جریان مخصوص دلالت می کند.(التحقیق)

نفاق بر جریان برنامه ای در زندگی دلالت پیدا می کند که ثبات ندارد بلکه پایان می یابد.

فاصله بین انسان و خدا:نفق

اگر کاری انجام بدهیم که فاصله برداشته شود: انفاق

اگر کاری انجام بدهیم که فاصله بیشتر شود:منافق

اجتماع بستر دریافت کننده انفاق است.

باید بین منبعی که اعلام نیاز می کند و آن منبع غنی رابطه وجود داشته باشد. قلب منبع حب است و بین زبان "ابراز" و قلب که منبع است نباید تمایز باشد. چیزی که منبع دارد اختلاف در آن وجود ندارد. اگر نسبت به چیزی حب در قلب داشته باشیم هرچه بیشتر ما را بکاوند باید بیش تر فضا مطلوب شود و اختلافات برداشته شوند.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۷
طبیب دوار1

نظرات  (۷)

۱۸ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۷ www.prestamos bancarios
You need an Apple computer. Whatever goes wrong, you just make and appt. take it in and they try to repair it right there….right then. I have never been charged a thing.
Just to clarify… _I_ would never use query_posts, but I still come across it being used by others ALL the time… drives me nuts… even more so when they forget wpee)srt_qu_ry(e.
۲۰ دی ۹۳ ، ۲۳:۴۲ میرتاج الدینی

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام و احترام ....

متاسفانه جواب سؤال رو به طور دقیق نمیدانم اما در حد وسع....

 همانطور که دوستان هم گفتند

سبح به معنای حرکت در مسیر حق بدون ضعف و انحراف است و در آن دو جهت لحاظ شده است جهت حرکت در مسیر حق و جهت تباعد از ضعف.

و سباحه به معنای حرکت  سریع در آب و یا در هوا معنا میشود(مفردات)

در هر دو واژه قید حرکت و جریان داشتن وجود دارد چیزی که من در خاطرم هست تسبیح را این گونه میشود به شنا کردن تشبیه نمود: همانطوری که شناگر با حرکت دست آب را کنار میزند و به سمت جلو حرکت میکند در تسبیح نیز فرد نقصی را از خدا وند کنار زده و دور کرده و خدارا منزه میکند وبدین ترتیب به جلو در مسیر حق  حرکت میکند ....

حمد یعنی بروز حسن یعنی درک زیبایی ها ی خداوند و ثنای او را گفتن

حمد در انسان دریافتی از حقیقت است حقیقتی که در ذات خود از هر گونه نقصی مبرا است ودر آن از همه جهت و به طور کامل حسن و زیبایی آشکار است پس حمد پس از تسبیح ممکن میشود و تسبیحی دیگر را به دنبال دارد.....

در واقع تسبیح تنزیه خداوند از نقص است انسان پس از درک نقایص و کمبود هایش به سمت عدم نقص تمایل پیدا میکند این میل و حرکت به سمت کمال مطلق تسبیح و درک هر مرحله از آن زیبایی ها و کمال مرتبه ای از حقیقت حمد است

 

 

یا نور النور
تسبیح مشتق از کلمه ی سباحه به معنای حرکت منظم در مسیر و مدار معین است. به نوعی تسبیح به معنای انجام وظیفه در صراط مستقیم است. از طرفی حمد به معنای "ثنا علی جمیل اختیاری" است یعنی از شعور به کمال و جمال و رحمت و نعمت ناشی میشود.حمد دیدن و آگاهی پیدا کردن به اسما خدا و ستایش آنهاست. 
تسبیح به تنهایی فقط حرکت درست در مسیر آفرینش است که همه ی موجودات به خواست خدا آنرا انجام میدهند اما تسبیحی که با حمد انجام شود، با دیدن اسما الله باشد و ستایش آنها مخصوص انسان است که توان درک زیبایی ها را دارد زیرا که منشا او هم از ذات زیبا است. در واقع تسبیح به اسم یا تسبیح به حمد مخصوص کسی است که در عین انجام وظیفه اش در سیستم، زیبایی و هدف نهایی سیستم را هم میبیند و با رضایت کامل از موقعیت خود در سیستم به انجام وظیفه مشغول است.
۲۰ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۶ صفیه بلالی

یا منفس الکرب

همان طور که در متن آمده تسبیح همیشه با حرکت همراه است یعنی حرکتی که باعث کنار زدن جهل شده و با این اقدام فاصله ی بین انسان تا خدا برداشته می شود.در واقع تلاشی که انسان از خود بروز می دهد تا جهل را کنار بزند و به علم برسد چیزی شبیه به شنا کردن است.

از سوی دیگر وقتی انسان تسبیح می کند نقص ها را از خدا دور می داند و این یعنی با هر تسبیح برای انسان زیبایی بروز پیدا می کند و انسان لب به ثنای زیبایی باز می کند که اختیاری است. در واقع هر گاه خداوند را از داشتن صفتی منزه می کنیم او را به صفتی متصف می کنیم به عنوان مثال هر گاه می گوییم خداوند فانی نیست او را به صفت باقی متصف کرده ایم و از آنجایی که صفت خداوند عین ذات خداوند است خداوند باقی را ثنا گفته ایم.

با سلام به شما قرآن پژوهان عزیز

لطفا رابطه تسبیح با سباحه

و رابطه تسبیح با حمد را برایم بیان فرمائید.

با تشکر. 

۱۲ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۴ صفیه بلالی
با سلام
متن خیلی کامل و جامعی است. برای فهم تسبیح بسیار خوب و مفید می باشد.
ممنون خانم سعیدی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی