فال بد...
محدثه سادات میرتاج الدینی
بسم الله الرحمن الرحیم
{معناى جمله:" طائِرُکُمْ مَعَکُمْ" که رسولان (ع) به مکذبان خود گفتند}
" قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ " این سخن پاسخ رسولان به اهل قریه است.
و کلمه" طائر" در جمله" طائِرُکُمْ مَعَکُمْ" در اصل طیر (مرغى چون کلاغ) است که عرب با دیدن آن فال بد مىزد، و سپس مورد استعمالش را توسعه دادند و به هر چیزى که با آن فال بد زده مىشود طیر گفتند، و چه بسا که در حوادث آینده بشر نیز استعمال مىکنند، و چه بسا بخت بد اشخاصى را طائر مىگویند، با اینکه اصلا بخت امرى است موهوم، ولى مردم خرافهپرست آن را مبدأ بدبختى انسان و محرومیتش از هر چیز مىدانند.
بسیار می شود که انسان در بستر های مختلف زندگی و درشرایط و حوادث گوناگون ، آنجا که باید انتخاب کند، چیزی را برگزیده و یا رخدادی را تحلیل کند به سبب اعراضی که از "عقل " به عنوان مبنای خیر گزینی دارد و به دلیل بی بهره ماندن از آن به باطل گرفتار شده و از حق بی نصیب می ماند که این در واقع همان شومی و نحوستی است که گریبانگیراوست....
طبق بیان علامه طباطبایی که می فرمایند:
" طائِرُکُمْ مَعَکُمْ" ظاهر معنایش این است که: آن چیزى که جا دارد با آن فال بد بزنید آن چیزى است که با خودتان هست، و آن عبارت است از حالت اعراضى که از حق دارید و نمىخواهید حق را که همان توحید است بپذیرید، و اینکه به سوى باطل یعنى شرک تمایل و اقبال دارید،
مبنای خارج شدن شدن هر امری از یمن و برکت و گرفتاری اش به شومی دور شدن از توحید و آلوده شدنش به شرک است در نتیجه دنباله ی هر تفأل بدی در زندگی مان را که بگیرم قطعا و حتما به این موضوع مهم رسیده و رگه های شرک و دوری از حق و اعراض از عقل را در آن خواهیم یافت و از آنجا که رجوع یا عدم رجوع به عقل امری است در کف اختیار ما پس بد یمنی هر چیزی نیز منسوب به خود ماست و راه حل خروج از هر گونه تفأل بد اصلاح نگرش توحیدی و بنیان های اعتقادی نسبت به ربوبیت خدای احد است.
وقتی ربوبیت رب را باور نداریم ؛ربی که با عدل و علم وقدرت و حکمت و رحمانیتش فرمانروایی آسمانها و زمین را به دست دارد و تمام حوادث و جریانات را به احسن حال برای رسیدن به غرض مشخص یعنی دوری از نقص و رسیدن به کمال کنار هم میچیند آن وقت میشود که سهم وهم وخیال و حدس و گمان و شانس پر رنگ شده و عقل به گوشه ای رانده و منزوی می شود. اینجاست که چشم زیبا بین ومعرفت شناس انسانی بی فروغ گشته نمی تواند هستی را همان طور که هست ، در کمال زیبایی دیده وحمد کند!
به عنوان مثال از توهمات و احساسات بی نصیب از تعقل و از اموری که به فال بد می گیریم:
امروز که از خواب پا شدم کلاغ داشت می خوند حتما تا ته امروز جز بدی هیچی نیست ! چشامو که باز کردم یه گربه سیاه از جلو چشم رد شد!فلانی که امروز بهم زنگ زد آدم نحسیه حتما روز بدی رو پیش رو دارم !دیشب یه خواب بد دیدم حتما یه اتفاقی خواهد افتاد !فال حافظم امروز بهم چیزای بدی گفت! از اولش که دانشگاه این رشته رو قبول شدم معلوم بود که....! مشکل خاصی نداره فقط چون به دلم بد افتاده حتما بهش جواب رد میدم ....! کلا ازاین استادایی که ما این ترم باهاشون داریم معلومه که .....!تو مملکت ما با این اوضاعی که هست هیچ چیز درست بشو نیست! نمی دونم چرا هر چی اتفاق بده با بخت من گره خورده؟؟؟!!!
که در این زمینه علامه طباطبایی می فرمایند اصلا بخت امرى است موهوم، ولى مردم خرافهپرست آن را مبدأ بدبختى انسان و محرومیتش از هر چیز مىدانند.
می توان گفت به نسبتی که بدون توجه به ربوبیت خدا و بدون توجه به اصل پیش رفت هر چیز به سمت کمال مطلق تحت تدبیر ربوبی و بدون رجوع به مبناهای صحیح عقلی و با تکیه بر حس و خیال و توهم عمل می کنیم به همان نسبت از خدا دوریم و هر کس از خدا دوری کند معیشتی تنگ و سخت خواهد داشت " وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى" (طه 124) واین سختی همان تطیر و شومی است ...
عمق خوش بینی ما به خدا عمق توحید و تعقلمان را نشان می دهد وهم چنین نشان از استقامت و استمرار در امور و توان گذر از شرایط سخت و چالش ها ی زندگی تا رسیدن به قله های کمال و سعادت را دارد..."الذین ربنا الله ثم استقاموا...."
والسلام علیکم و رحمة الله...