کتابچه - تکلیف دوم
تکلیف دوم کتابچه
دوستان یکشنبه ، لطفاً تا چهارشنبه 24 دی ما، 5 گزاره از سوره مبارکه ناس را در قسمت نظرات همین مطلب بنویسید....
با تشکر.....
تکلیف دوم کتابچه
دوستان یکشنبه ، لطفاً تا چهارشنبه 24 دی ما، 5 گزاره از سوره مبارکه ناس را در قسمت نظرات همین مطلب بنویسید....
با تشکر.....
به نام خدا
1. واژه انس بر یکی از قابلیت های انسان که انس گرفتن و اساس خیلی از رفتار های انسانست اشاره دارد . در نتیجه انسان می تواند انس مضرو خطرناک نیز داشته باشد و این انس نا به جا از ضعف در باور و یقینی ناشی می شود که رب، مالک و اله حقیقی خداست.
2.داشتن ورودی صحیح علاوه بر ایجاد خروجی صحیح، به مرور باعث ایجاد یقین هرچه بیشتر، تقویت عقل و رهایی از شر وسواس خناس می شود.
3.بی نیازی زمینه غفلت است که در این سوره نیز خداوند یاد می دهد که ما نیازمند مطلقیم و باید به او پناه ببریم و ذکر گفتن یکی از راه های مقابله با غفلت است.
برای اینکه در انجام کار خیری دچار شک نشویم باید به بررسی ریشه عقاید خود بپردازیم. چون به دلایل نامعلوم و مجهول دچار وسوسه میشویم. اساس آن گمانه زنی ست.
شیاطین سر راه زندگی ما میتونن ادم های اطرافمون باشن. خیلی هم عجیب نیستن....و این حساسیت کار رو خیلی بالا می بره.
شاید خیلی ساده با انجامدادن هر کار خوبی که میشناسیم بتونیم رب ، ملک و اله بودن خدا روبفهمیم. محبت خدا رو حس کنیم....
یا منفس الکرب
انسان آنگاه که خدا را در مقام "اله" شناخت، به نهایت بندگی دست میازد ودست از هر چه غیر اوست می شوید و با اطمینانی وصف ناپذیر به او پناه میبرد چراکه "اله" جز او نمی بیند.
خداوند "ملک" انسان است؛ یعنی اختیاردار انسان، خداست پس هیچ کاری بدون اختیار او انجام پذیر نیست.
"خناس" از ایادی شیطان است، که با ایجاد شک و دودلی و تأخیر در انجام کار خیر، انسان را از انجام کارخیر باز میدارد؛ پس چون انسان قصد انجام کار خیری کرد باید آن را بدون فوت وقت انجام دهد.
هر آنچه در پیرامون انسان قرار دارد از انسان و اجتماعات گرفته تا اشیاء با اعمالشان و تأثیراتی که بر انسان می گذارند؛ انسان را به سوی کمال نهایی سوق می دهند و این خود انسان است که با عکس العمل هایی که در برابر ان ها از خود نشان می دهد بهشتی یا جهنمی بودن خود را تعیین می کند.
پیامبران و امامان دچار وسوسه نمی شوند به این دلیل که هر آنچه از خارج به آن ها وارد می شود نشانی از خدا دارد و هر گاه ورودی درست باشد لاجرم خروجی آن "اعمال" نیز جز خوبی نیست و همواره اعمال این بزرگواران نشانی ازتقوای درونی آن هاست.
فهم ربوبیت و مالکیت خداوند و ابراز آن به این معناست که انسان بداند هر چیزی که در این دنیا وجود دارد در جهت رشد و تعالی اوست و تمامی عالم به خواست خداوند او را در رساندن به کمال یاری می دهند؛ چنین انسانی از شر وسوسه ها در امان است.
انسان اگر بتواند انس خود را درست کند یعنی میل و رغبتش را در جهت درست قرار دهد و به جای ناس با رب و مالک و اله ناس رابطه برقرار کند خودبه خود در مسیری قرار می گیرد که نه تنها انسان های دیگر که جهان به او متمایل می شود.
برای رهایی از شر وسوسه بالا بردن علم وعمل به آن علم می تواند انسان را از بن بست نجات دهد چراکه علم موجب برداشته شدن پرده های جهل بین خدا و انسان شده او را به خداوند نزدیک تر می کند.
از آنجایی که انسان همواره به دلیل علم پایین و ایمان و یقین اندکش در معرض وسوسه است باید پناه بردن به خداوند در رفتار ها و اعمالش دیده شود و این پناه بردن باید همیشگی و در تمام شئونات زندگی باشد و تمام رفتار های انسان باید این اضطرار را نمایش بدهند.
بسم لله
وسوسه از جنس وهم است و راه رهایی از آن رجوع به باید و نبایدهای عقلی است.
وسوسه سبب تاخیر و تعلیل میشود، لذا باید هرتصمیم به کار خیری را فورا عملی کرد.
انسان برای انکه بداند اله ش کیست باید بیند که چه چیزی را انتها میبیند و متحیر و واله چیست...
وسواس یک القای بیرونی است که یقین انسان را متزلل می کند و باعث می شود که انسان در انجام کار خیری که تشخیص داده تاخیر ایجاد کند.اگر وسواس خناس انسان را از علم وقدرتی باز دارد او را از صفت رب خدا دور میکند.یا هر گاه محبت غیر خدا را در او ایجاد کرد او را از اله دور می کند. یا هرگاه موجبات حکومت حاکمیت غیر خدا را ایجاد کرد او را از ملک دور می کند.
وسوسه خناس در صدر انسان موجب تاخیر در خروجی اعمال شده و این تاخیر موجب اختلال در جریان زندگی و خاتمه حیات میشود....
برای رهایی ازین خاموش شدن ومردن باید با خدا انس گرفت و متحیر در ذات او شد
حب به خدا و نزدیکی و قرب به او باعث دوری از غیر او و پناهنده شدن از وسوسه ها می شود