کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س

کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س


کلاس یکشنبه

۲۳ مطلب با موضوع «سوره های جزوه تدبر کلمه» ثبت شده است

۲۳بهمن

فاطمه صالحی

آری عظیم است. مو ،لای درزش نمی رود این نباء پرعظمت. منتها نه هر کس را یارای درک آن باشد الا "لمن کان له قلب". بقیه را همین بس که بگو مگو راه بیندازند و بهانه بجویند و اختلاف کنند.حال ببین خدای حکیم را که چگونه جواب میدهد به این قوم مسئله جو.به قول مدرسه ای ها موضوع را باز می کند و از پایه تشریح می کند شروع می کند...آقا،همین زمین،مهد است گهواره است مگر طفل تا ابد مهمان گهواره می ماند؟ قدری که پرورش یابد، ترکش می کند.حالا شب و خوابت را ببین و پوشش و آرامش آن ها را حس کن،حس هر روزت را بچش.اصلا بر فرض که تا به حال روز و شب و خواب و بیداری برایت معنا نداشته است، دست کم دیگر ابر را و بارانی که در زمین فرورفته و دانه ای که سربرآورده را دیده ای .درک این رفتن و آمدن سخت است؟این ها که گفتم خشت های اول اند که اگر کج بگذاریشان،دیوارت صاف می رود می خورد به "جهنم مرصاد"و "قریب" باشد روزی که "قدمت یداه" خودت را ببینی  و نیاید از تو خطابی الا این که "یا لیتنی کنت ترابا"..

طبیب دوار1
۲۲بهمن

مهرناز شهسواری

چه شد که فراموش کردند این شاهدان را و خدایی که از هر سو بر آن ها محیط بود؟! و تا کجا پیش رفتند که قلبشان بی تاب نشد از نظاره کردن زنده سوزاندن مومنان در گودال تکبر نسبت به خدای مالک آسمان ها و زمین…

و چه غفور ودود بود که باز درب توبه را بر آنها نبست و یک راست راهی عذاب حریقشان نکرد ولی خود راه جهنم برگزیدند وبه راستی بطش و مواخذه پروردگار شدید است.

و قسم به روز موعود که بی شک می رسد و شاهد و مشهود که در آن روز جمع خواهند شد.

عزیز حمیدی که مالک آسمان ها و زمین است، شاهدی بر همه خواهد بود.

همان که به دست قدرت خود خلق را آفرید و پس از مرگ در روز موعود باز خواهد گرداند…همان که بسیار آمرزنده مهربان است و تدبیر امور عالم از عرش مجیدش ساری است.

آری او هرچه بخواهد در کمال اختیار و قدرت انجام می دهد و از هر سو بر کافران مکذب محیط است.

این قرآن مجیدی است که در اوج بلندی و رفعت در لوح محفوظ است.

طبیب دوار1
۲۲بهمن

نفیسه مردانی

طبق تدبیرربوبی ورحمانیت خدا،نظام هستی براین نهادینه شده که برای هر خلق،منفعت و اثری جعل شود و بستر و زمینه ی رسیدن به این کارکرد به طور بالقوه دروجودآنها قرارداده شود وازآنجا که انسان هم تافته ی جدا بافته ازنظام آفرینش نیست بسترلازم جهت قیام برای خلیفه الله شدن دراو قرار داده شده است.(إنی جاعل فی ألارض خلیفه) فطرت و وجود انسان به سان زمینی مرغوب برای بهره برداری است که اگر انسان خود را در معرض حقایق جاری نازل شده در عالم قرار بدهد (و أنزلنا من المعصرات ماء ثجاجا)براساس ظرفیت وجودی خود از آنها اثر می پذیرد و زمین وجودش را به جنتی ابدی تبدیل می کند و در صورتی که بر خلاف این حقایق عمل کند (تکذیب آیات و طغیان) نعمت زمین وجودش را ازدست داده (مرصاد) و به شوره زاری که توان رشد و پویایی ندارد،تبدیل می کندوآیات نور که باعث رشد می شوند در او باعث افزایش هر چه بیشتر عذاب می شود.

طبیب دوار1
۲۲بهمن

محدثه سادات میرتاج الدینی

سنخیت نوع عمل با عذاب و ارتباط آن با معرفت

درآیه ۱۰ سوره مبارکه بروج که می فرماید: “ان الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحریق”. که یعنی “آنانی که مردان و زنان با ایمان را شکنجه دادند و توبه نکردند برای آنها عذاب جهنم و عذاب آتش فروزان خواهد بود.” خداوند به عذاب حریق پس از ذکر عذاب جهنم اشاره میکند گویی توجه ویژه ای به عذاب حریق شده است. در خصوص این تذکر باید گفت آدمی تا خود از درون نسوخته و وجودش به آتش سوزان گرفتار نیامده باشد، نمی تواند مردان و زنان مؤمن را به جرم ایمان به خدای عزیز حمید، زنده زنده در آتش انداخته بسوزاند و خود نیز کنار آن بنشیند و تمام حادثه را نظاره کند.

طبیب دوار1
۲۲بهمن

صفیه بلالی

با قرائت سوره ی بروج شاید بتوانی از برج هایی که جزئی از آسمان هستند و جدای از آن نیستند راه و رسم شهادت را بیاموزی. بروج به واسطه احاطه و علمی که بر زمین و زمینیان دارند، راهنما هستند و راه بلدِ راهِ رسیدن به عروج!
مؤمن اگر مجد و شکوه خداوند و قرآن و رسولش را باور داشته باشد، بی شک عزت، کرامت، شرافت و رفعتشان را مشاهده می کند و آنگاه در می یابد که هیچ اتفاقی خارج از تدبیر ربوبی نیست و هیچ لحظه ای، قطع در تجلی حق وجود ندارد.

طبیب دوار1
۲۲بهمن

سمیرا فولادچنگ

از چه می پرسند....

یکی از یکی دیگر سوال می پرسد ، مفعولی در کار نیست. هر دو فاعل اند و هم سطح . جوابی برای سوال ندارند تنها سوال را به طرق مختلف می پیچانند . آن را بدون جواب می پندارند یا آنکه چون خودشان نمی فهمند فکر می کنند که واقعا کسی نیست جوابشان را بداند.

رب رحمن این سوره جواب را در اطرافشان قرار داده است، زمینی که چون گهواره است، کوهی که ثابت و استوار و الی اخر. قیامت را باید از تک تک موجودات فهمید.قیامت را باید از کارکرد داشتن آنچه در هستی است شناخت ، هرکسی کارکردی دارد و آیا در این بین انسانی که نگین انگشتر خلقت است نباید عملکرد ثبت شده ای داشته باشد.

زمین کارش را به درستی انجام داده است و اثر مهد بودنش برای همگان آشکار است ، کوه ها ثبات و استواری شان را برهمگان اثبات نموده اند ، کارکرد آدمی چه زمانی بر همگان مسلم می شود ؟! و اینکه تا چه حدی انسان وظیفه اش را به نسبت آنچه باید باشد انجام داده است؟!

 آدمی در این بستر فراهم که سرشار از شئ  و اثر شئ است خودش به عنوان یک موجود چه اثری قرار است از خود به جا گذارد؟!

مقصد و مقصود تمامی این نعمت ها به کجاست ؟! به نبا عظیم می رسد؟!

فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَةً ... اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ

آری این" نبا عظیم "  که اثر شئ می آفریند...

اگر زبان دین را قبول ندارند با زبان تجربه می گویم ..... آیا معلول بدون علت ممکن است ؟!

با زبان تجربه دوباره می پرسم..... آیا اسباب بدون مسبب ممکن است؟!

قیامت حق است، روز نمایش حقیقت ، روز تجلی تمامی حق هایی که در دنیا پامال شد و متجلی نگشت.

آن زمان که جاء الحق و زهق الباطل شد و میزان نمایان گشت همه وزن می شوند، همه محاسبه می شوند.

حق چیست ؟ میزان کیست؟ کیست که اکنون نمایان نشده و با تجلی خود قیامت برپا می کند.میزان و حق کسی است که هیچ کسی در این دنیا به حقیقت حق بودنش محقق نگشته است و تجلی او قیامت برپا می کند.

اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلی عَلیّ اَمیرِ الْمُوْمِنینَ وَوَصِیِّ رَسوُلِ رَبِّ الْعالَمینَ عَبْدِکَ وَوَلیِّکَ وَاَخی رَسُولِکَ وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَوَآیَتِکَ الْکُبْری وَالنَّباءِ الْعَظیمِ

هرکس که به حقیقت انسانیت و خلیفه اللهی برسد می شود در جرگه ی "موتوا قبل ان تموتوا" می میرد و قیامت برپا می کند، می شود" حاسبوا قبل ان تحاسبوا" میزان می آورد و نفسش را وزن می کند.

 فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ

شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکَعْبَة

 

و قسم به پروردگار کعبه که شیعه ی ما در دنیا و آخرت رستگار است و سعادتمند.

طبیب دوار1
۲۲بهمن

محدثه سادات میرتاج الدینی

درآیه ۷ سوره بروج می فرماید: “وهم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود” آنها(اصحاب اخدود) آنچه را که بر سراهل ایمان آورده بودند تماشا می کردند.

به کار بردن واژه ی “فعل” توجه را به نظام فعل جلب و تفاوت آن را با واژه “عمل” متذکر می شود. بعد از اینکه انسان با علم خود به انجام عملی یا ترک آن آگاهی یافت و آن را در عمق جانش پذیرفت؛ خود را برای به عمل در آوردن آن علم ، لایق یافته و برای عملیاتی کردن آن خود را در معرض اتفاقات و حوادث قرار می دهد.

طبیب دوار1
۲۲بهمن

سمانه آقاعلیخانی

گویی در این قسم، قصد بر این است که توجه انسان را به دیده شدن و مورد رصد بودن اعمالش در همه مکان ها و زمانها و هم توجه او را به قدرت هایی بالاتر که او را در محدوده ی تسلط خود دارند و محیط به اویند جلب کند.

آیه بعد قسم به “یوم موعود”،  بیان کننده غرض است برای این شهادت.

و در آخر قسم به شاهد است و قسم به مشهود.

شاهد بر کسی که مشاهده می کند.

شاهد بر کسی که با حضور خود، با عمل و قول و فعلش گواه بر چیزی است.

شاهد بر کسی که با وجود خود، با بودنش حجت را  تمام می کند.

شاهد بر عملی که وجودش اثبات کننده ی تک تک مراحل قبل از آن عمل است.

شاهد بر عملی که وجودش نظام فعل آن عمل را خبر می دهد و تصدیق میکند.

شاهد آسمان ….

شاهد زمین….

و مشهود همه ی آن چیزهایی است که در یوم موعود نمایان خواهد شد.

مشهود یعنی عاقبت مؤمنین ، عاقبت مکذبین...

مشهود یعنی محقق شدن وعده هایی که به  اصحاب اخدود داده شده .

مشهود یعنی مقام فوز کبیر که متعلق به مؤمنین این سوره است.

والله علی کل شئ شهید….

طبیب دوار1
۱۸بهمن

مریم مرادیان_ سوره مبارکه طارق

طارق نجم ثاقب را به خوبی می شناسد و به قدری در طی کردن مسیر مستقیم از نجم ثاقب استفاده کرده که به مقصد و حقیقت دست می یابد. اگرچه نجم ثاقب نمود بالقوه ی حق است، اما طارق با “طی این مسیر” نمود بالفعل حق و اثبات حق بودن نجم ثاقب است.

طبیب دوار1
۱۸بهمن

فاطمه صالحی_ سوره مبارکه طارق

چشم آسمان

آن جا …

آسمان چشم به راه است .

ستاره اش چشمک میزند.

این جا…

دلی بی تاب رفتن است.

نگاهش مانده که راهی بیابد

از آن جا به این جا بارقه ی امید می بارد.

می خواندش از دور …از نزدیک :

ببین من پناه توام،

پس بخواه!

برخیز از زمین و به آسمان برگرد.

قدم به قدم می رود تا می رسد به ستاره.

و از این جا ردپای نورانیش پیداست.

طبیب دوار1