کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س

کلاس یکشنبه

(گردان حضرت فاطمه (س


کلاس یکشنبه

۲۲ مطلب با موضوع «سوره های جزوه تدبر سوره ای» ثبت شده است

۱۸ارديبهشت

سیده مریم احمدی

سوره مبارکه فصلت

متن قرآن کریم مافوق عقول بشری است که ریشه ی همه حقایق به آنجا برمی گردد و همه چیز از آن نشات می گیرد.خداوند برای اینکه قرآن را از آن سرچشمه در ساحتی قابل تعقل برای انسان قرار دهد،آن امر واحد که همه آیات از آن سرچشمه می گیرد را در ابعاد و ابعاض مختلفی نشان داده و با تفصیل آن را به نزدیکترین حالت برای درک انسان می کشاند.در آیه ی اول سوره ی مبارکه هود نیز آمده است:((الر کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خیر)):این قرآن کتابی است که آیاتش در مرحله اول محکم است و در مرحله بعد مفصل شده است که این احکام به تفصیل از جانب خدایی است که صاحب حکمت است. منظور از احکام،حقیقتی است که با نزول خود باعث تنوع،تعدد،جدانمودن و متمایزشدن وقایع،پدیده ها، بسترها و موقعیت ها می شود.

طبیب دوار1
۱۸ارديبهشت

شهین سامانی

کسی که به مقام تفصیل رسیده کسی است که  :

به او تنزیل میرسد(ایه ی 2 و3) . اینها همان کسانی اند که بشارت و انذار قرآن را می شنوند (4). قلب و گوششان آماده ی دریافت حق است(5). کسانی که به پیامبر خدا ایمان می آورند. تنها خدای یگانه را می پرستند.اهل قیام و استغفار هستند(6). زکات می دهند(7). آنچه را خدا می خواهد با طوع انجام می دهند(طوع به معنی : هو العمل بما یقتضیه الامر و الحکم مع رغبه و خضوع)(11).

طبیب دوار1
۱۵ارديبهشت

مونا اورعی

نکاتی از تدبر در سوره فصلت :

در آیه 7 سوره فصلت و در تفصیل مشرکین که در آیه قبل امده است ، از آنها به عنوان کسانی نام برده است که زکات نمی پردازند وبه آخرت کافر هستند .

یک سوال : چرا شرک مساوی با عدم پرداخت زکات و بعد کفر به آخرت قرار داده شده است ؟

زکات یعنی خارج کردن بخش ناسالم از سالم. کسی که بخشی از آنچه دارد را جدا می کند و در راه خدا می دهد به چند گزاره می رسد :

1-پس می تواند اله را و خدا را از ما بقی الهه ها جدا کند ، زکات تفصیل یافته توحید است .زکات نوعی تمرین عملی توحید است .

2- زکات نوعی استغار هم هست (در آیه قبل همین سوره به آن سفارش شده ) .چون آنچه را که ناسالم است جدا می کنی ، از آن می گذری و می بخشی. هم خود پاک می شوی و هم دیگران را به استغفار برای خودت و خودش وامیداری.

طبیب دوار1
۰۲ارديبهشت

صفیه بلالی

در محضر سوره ی مبارکه ی ق هستم و به دنبال فهم جرعه ای از دریای معارف این سوره. آیه ی اول را می خوانم و نزد خود چندباری تکرارش می کنم: قرآن مجید است، این اولین گزاره ای است که می شود از آن بدست آورد و به نظر می رسد کل سوره حول همین محور چرخیده و معرفی کرده این مجید بودن قرآن را. می دانم که مجید بودن به معنای عظمتی در وسعت و علو است و از آثارش شکست ناپذیری، شرافت، کرم و رفعت. شروع می کنم به خواندن آیات، قران مجید است ولی عجیب نیست گزاره ی قابل تأملی ست؛ معمولا وقتی چیزی را عجیب می پنداریم که علمی به آن نداشته و دسترسی به آن برایمان امکان پذیر نیست ولی قرآن همان طور که در آیات بعدی ذکر شده همچون درخت نخلی است که علو دارد ولی میوه اش رو به پایین رشد کرده نزول دارد برای استفاده ی ما.

طبیب دوار1
۰۱ارديبهشت

سمانه آقاعلیخانی

غرض سوره مبارکه "ق" بر روی سیستمی از جنس"تعجب"  استوار است. سیستمی که انگار، یا خراب است و یا اینکه فعلا خاموش است و فقط نیاز به روشن شدن دارد (بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ)

یکی از مشکلات اساسی زندگی بشری نیز اشتباه بنا نهادن همین سیستم است ، اینگونه که به جای آنکه "مجد" پرودگار این عالم ما را مات و مبهوت خودش کند، درمانده ی چیزهای واهی این دنیای امروز و متعجب اسباب، تکنولوژی آن شده ایم و حب آن سخت ما را مشغول خود کرده است ، که نتیجه اش شده است حالتی "مریج"گونه ( سرگردان) که خود هم نمی دانیم ره به کجا داریم. اما اگربتوان حتی از اینگونه تعجب های متعدد و این حالت سرگردان خود به "نگرشی توحیدی" رسید و پرودگار را تنها موثر این عالم دانست ، باز سودی کلان کرده ایم (بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ)

طبیب دوار1
۳۰فروردين

مریم مرادیان _ مهرناز شهسواری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

     ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ (1)

سوره از همین اول کار تکلیفشو با ما معلوم کرده و داره میگه که هدفش نشون دادن مجده و آدمای سوره انگار توان درک مجد رو ندارن...

     بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْکافِرُونَ هذا شَیْ‏ءٌ عَجِیبٌ (2) أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ (3) قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ (4)بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ (5)

طبیب دوار1
۳۰فروردين

تکتم فخریان

سوره ی مزمل

"قرائت "یعنی ثبت معانی مکتوب با بصر یا بصیرت.همان طور که از تعریف پیداست از دید علمی به قرآن نگاه می کند.

"تلاوت "یعنی دنبال چیزی رفتن به طوری که او جلو باشد وشماعقب.تلاوت قرآن یعنی اگر فرد تالی را ببینیم فرقی میان او و قرآن نباشد.پس در اول مرتبه رسول وامام تالی قرآن اند چون تجلی تام آن هستند.این کلمه از دید عملی به قرآن نگاه می کند.

"ترتیل "که در سوره ی مزمل پیامبر(صلی الله)به آن امر شده اند،خواندنی است که چینش ونظم در آن رعایت شود،به عبارت دیگر از دید ساختاری به قرآن نگاه کردن که جامع بین علم وعمل است،به عبارتی کلمه ،مدیریتی است.پیامبر رهبر جامعه هستند.دیدشان به افراد جامعه باید ساختاری باشد.افراد را بنابر استعدادشان در جامعه می چینند.یعنی هم دید کل نگر و هم دید جزء نگر به جامعه بر اساس قرآن دارند.

در آیه ی "واصبر علی مایقولون واهجرهم هجرا جمیلا "که خطاب به پیامبر است،در کلمه ی جمیل قید نظم و تناسب درست ،در بهترین وجه را داریم.که با کلمه ی تلاوت ارتباط  پیدا می کند، یعنی حتی برای انسانهای کافر وکسانی که دین را قبول ندارند و ابرازات غیر توحیدی دارند هم پیامبر باید برنامه داشته باشند و دارند و این انسانها کنار گذاشته  نمی شوند و طرد نمی شوند.

طبیب دوار1
۲۶فروردين

صفیه بلالی

" یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ"

آیه ی اول خبر می دهد از حالتی از پیامبر به نام مزّمّل که "زمل" به معنای بار و مسؤلیت است ومزّمّل به پیچیده شدن با بار و مسؤلیت را گویند. (تحمل + تلفف) دغدغه و نگرانی از آثار و نتایج، در خود فرو رفتن بر اثرغم و نداشتن آرامش.

این کلمه قدرمطلق است و می تواند منفی باشد یا مثبت؛ حالت منفی زمانی است که تحرک را کم کند و حالت مثبت زمانی است که باعث ایجاد حرکت در فرد شود. از آنجایی که در این سوره مزّمّل خطاب به پیامبر(ص) است حالت مثبت دارد. حالت مزّمّل بودن پیامبر (ص) ناشی از بار مسؤلیتِ هدایت است. از هدایت مردم به حالت مزّمّل افتاده است و مشابه این کلمه باخع است که در سوره ی کهف آمده است یعنی پیامبر از شدت نگرانی و دغدغه برای هدایت مردم به حالت مزّمّل در آمده است و خواب ندارد تا مردم را هدایت کند یا به نوعی همان طبیب دوار بودن پیامبر را یادآور می شود.

طبیب دوار1
۱۲اسفند

سیده مریم احمدی

حاقه سوره ایست مکی در وصف قیامت....حاقه روزی است:حق،ثابت و غیر قابل تخلف و تردید ناپذیر. در واقع حاقه همان وعده های حق الیقین خداوند است که برقرار است و انسانها با ایمان به آنها خود را بر کشتی نجات متقین سوار نموده و ایصال به مطلوب را با قراردادن گوش های خود به عنوان واعیه هایی (ظرف هایی) برای حفظ حقایق،به دست می آورند.آنچه واقعا هست و مقرر است فقط وفقط وعده های الهی و حقایق تبیین شده از جانب پروردگار است که احدی نمی تواند آن را جابه جا کند.تکذیب این حقایق (مانند قارعه و واقعه) بر وقوع آنها تاثیری نداشته،بلکه تنها این افراد خود را از تذکره هایی که می توانند با آن نجات یابند،محروم می سازند.

طبیب دوار1
۱۱اسفند

تکتم فخریان

خفض ورفع

وقتی قیامت اتفاق می افتد انسان می فهمد که آنچه در دنیا بود لذت واقعی نبود.آنچه ما در دنیا لذت می انگاریم حس برطرف شدن نیاز است پس هر لذتی همراه با یک تلخی و سختی است.

در قیامت مبنای واقعی ارزشها مشخص می شود.مبنای کرامت وعزیز بودن اشخاص در دنیا مسائلی همچون پول وفرزند است در حالی که در واقع باورهای اخروی وحقایق معنوی باید مبنا باشد(که بر آن اساس در قیامت دو گروه بهشتی،مقربین واصحاب یمین خواهند بود) پس در قیامت اثری از ذلت متقین در این دنیا واثری از عزت کفارباقی نمی ماند.

طبیب دوار1